23 آبان 1398 - 11:26
یادداشت

آینده اصلاحات در عربستان؛ تراژدی یا کمدی؟

آینده اصلاحات در این کشور پر از دوگانه ها و شکاف های متعددی است؛ از دوگانه بین دولت و مذهب گرفته تا شکاف های اجتماعی که کم کم به سمت رادیکالیزه شدن حرکت خواهند کرد و شاهزاده سعودی باید سعی کند از آنها عبور کند
کد خبر : 4407

پایگاه رهنما:

   اصلاحات در عربستان سعودی که بیش از هر چیزی به تغییر سبک سیاست ورزی در این کشور تبدیل شده است آینده آن را با ابهامات زیادی روبرو کرده است. شکل سنتی دولت در عربستان سعودی که بیشتر مبتی بر روابط قومی و قبیله ای بود با کلید خوردن اصلاحات در این کشور محمد بن سلمان تلاش می کند آرام آرام آن را به یک دیکتاتوری تمام عیار تبدیل کند.

این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که شرایط و ویژگیهای محافظه کارانه دولت و روابط اجتماعی در عربستان به شکلی متفاوت از دیگر کشورهای عربی است که این کشور بر خلاف دیگر کشورهای عربی از گذشته تا به امروز  نه تنها هرگز تحت تاثیر امواج ناسیونالیسم عربی نیمه دوم قرن بیستم قرار نگرفت حتی از موج جدید بیداری اسلامی یا همان بهار عربی نیز با کمترین تنش عبور کرد.

این مساله گویای این واقعیت است که جامعه عربستان، جامعه‌ای با گرایش های نظم قومی و قبیله ای است و هنوز با یک جامعه ی توده ای شده و علایق آن فاصله دارد.

این سبک از حکمرانی جدید در عربستان سعودی که گرایش به دیکتاتوری دارد هرچند در دیگر جوامع عربیِ توده‌ای شده مثل مصر، عراق، سوریه و تونس بنا به مقتضای خود می تواند امکان بروز و ظهور داشته باشد اما شرایط و مقتضای آن در این کشور وجود ندارد. چرا که فقط در چنین جامعه ای امکان بسیج گسترده توده های مردم با اتکا به ابزار رسانه ای مدرن امکان پذیر است و اصلاحات آمرانه از بالا آنگونه که مد نظر محمد بن سلمان است بدون حمایت گسترده حتی موقت توده های مردم امکان پذیر نیست.

حمایت علمای وهابی و شیوخ قبایل از ساختار قدرت در این کشور مهمترین عامل مشروعیت حکومت تا به امروز در این کشور بوده است. منطق اصلاحات محمد بن سلمان در عربستان سعودی شکل دولت را از توافق سنتی بین طبقه حاکم در این کشور خارج  کرده و آن را آرام آرام به سمت شکاف دوگانه دولت و مذهب  هدایت می کند.

این موضوع که در سال های گذشته نیروهای جدیدی در عربستان با گرایش های مدرن رشد کرده اند و حدود 40 درصد جمعیت این کشور را  جوانها تشکیل میدهند این واقعیت را که ساختار جامعه و قدرت در این کشور هنوز یک ساختار قومی و قبیله ای است و دولت بیشترین مشروعیت خود را از مذهب می گیرد را تغییر نمی دهد.

چرا که این نیروهای مدرن جامعه عربستان شاهزاده جدید را نه نماینده خود در ساختار قدرت بلکه نماینده همان ساختار سنتی قدرت می دانند. این واقعیت برای جامعه جوان عربستان شواهد روشنی دارد. شاهزاده جوان گرچه خود را منادی بسیاری از حقوق اجتماعی مثل حق رانندگی زنان، حذف قانون قیمومت، آزادی کنسرت های موسیقی و دیگر اصلاحات اجتماعی در این کشور می داند اما صدها نفر از این نیروهایی را که سالها برای احقاق این حقوق در این کشور فعالیت کرده بودند را زندانی نموده است. منتقدین حکومت و سیاست‌های خود را با کمترین ترحم به قتل می رساند و اجساد آنها را در اسید می سوزاند. حجم عظیمی از بودجه کشور را در جنگ بی نتیجه در یمن به هدر می دهد.

در حالی که آمار قابل توجهی از این جوانان نوعا بیکار و یا درامد پایینی دارند شاهزاده جوان تمام پست های دولتی را با عطشی سیری ناپذیر قبضه می کند و زندگی مجلل خود را در اقصی نقاط دنیا، لخت و عریان برای انها به نمایش می گذارد.

گذشته از اینها که حجم عظیم برنامه های توسعه ای که بن سلمان به صورتی شتابزده دنبال می کند می تواند باعث بالا رفتن حجم نقدینگی و ایجاد تورم و بحران های اقتصادی در این کشور شود که همین مساله خود به تنهایی می‌تواند بحران های سیاسی و اجتماعی مختلفی را در این کشور رقم بزند. اجرای شتابزده اصلاحات اجتماعی همچنین می تواند باعث تشدید تضادهای اجتماعی شود. برای نمونه در دو سال گذشته موارد متعددی از حمله با سلاح سرد به سمت رانندگان زن و یا حمله به کنسرت‌های موسیقی در شهرهای مختلف این کشور توسط رسانه گزارش شد.

از طرف دیگر توسعه امری خنثی و یا موضوعی کاملا اقتصادی نیست. توسعه نیازمند بر هم خوردن الگوی برخورداری گروههای مختلف از منافع است. توسعه نه تنها به تضادهای ارزشی در جوامع سنتی دامن می زند بلکه  در دل خود حامل تضادهای منافع جدی نیز هست.

بن سلمان در ادامه مسیر توسعه باید درگیر کشمکش با منافع گروههایی شود که هنوز سهم مهمی در ساختار قدرت در عربستان سعودی دارند و یا ادامه سیاست های گذشته را به نفع خود می دانند.

تدبیر کمیته ضد فساد که بن سلمان تلاش می کند تحت لوای آن بخشی از مهمترین مخالفان خود را با آن قلع و قمع کند می تواند در بلند مدت بلوک مستحکمی از ناراضیان متنفذ را در مقابل او سامان دهد.

بنابراین آینده اصلاحات در این کشور پر از دوگانه ها و شکاف های متعددی است. از دوگانه بین دولت و مذهب گرفته تا شکاف های اجتماعی که کم کم به سمت رادیکالیزه شدن حرکت خواهند کرد و شاهزاده سعودی باید سعی کند از آنها عبور کند. اما خود او نیز می داند که خیلی نمی تواند روی طبقه متوسط جامعه خود برای عبور از این بحران ها حساب باز کند. طبقه‌ای که به موازات اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در این کشور خواهان اصلاحات سیاسی و مشارکت در قدرت هستند. با این توصیف به نظر می رسد ترامپ، محمد بن زاید، ژنرال سی سی و خلیفه حفتر ، فعلا چهار نفری هستند که بن سلمان برای ادامه اصلاحات در این کشور می تواند روی  حمایت های آنها حساب باز کند!!!

منبع: الوقت

ارسال نظرات